آبتین عشق مامان و بابا

پسرم چند روز پی ش من و شما و بابایی با هم رفتیم آتلیه ای که برای تولد 1سالگیت عکس انداختیم نوبت بگیریم که واسه امسالم بریم که دیدیم یکی از عکساتو زده بودن به دیوار که ما کلی سورپرایز شدیم                            این عکست بود ...

                                 پسرم این هفت سین که میبینی کار مامانته که به خاطر تو درست کرده این تخم مرغ ها که رنگ شده هم خودم رنگ کردم پسرم هر چیز 3 تایی که میبینه از بزرگ به کوچیک میگه باباش-مامانش-نینیش  این وسطیه تویی که فقط 4 تا دندون داری اینم از 13 بدر که تو باغ پدر بزرگت رفتیم (بابای بابات) قربون پفک خوردنت عزیزم  پسر گلم پفک برات خوب نیست آخه تو چرا انقدر پفک دوست داری ...

جوجوی ما وقتی کوچیک بود بیشتر وقتا اینجوری میخوابید البته شیر خوردنشم همینجوری بود    بعضی وقتام دستشو میذاره رو چشماش اینجام خودش خوابش برده توپشم بغل کرده وقتی آبتین از خواب بیدار میشه قربون موهای ژولیده پولیدت بشم عزیزم                                                              ...

پسر عشق عینک من آبتین و دالی بازی اینجا پاتوق آبتین کوچولومونه.آبتین وقتی کوچیکتر بود دوست داشت بذاریمش تو کمد دیواری در هم ببندیم .آخه اینم شد تفریح  پسرم یه روز باهم رفتیم پارک که خیلی دوست داشتی و کلی بازی کردی چون خیلی توپ دوست داری از استخر توپ بیرون نمیومدی       ...

چون آبتین ما یه پسر ایرانیه اصیله تصمیم گرفتیم اولین بار به مهد تمدن ایران که شیراز بریم که البته اینجا ٢ ماه و نیمشه و عید نوروز ٩٠ در تخت جمشید   راستی اگر میبینید بابای آبتینم تو بعضی عکسا هست بخاطر اینکه شرایط جوری نبوده که تنها عکس بندازه دومین مسافرت آبتین شمال بودکه تازه یاد گرفته بود بشینه   جوجومون هنوزم دندون در نیاورده   سومین مسافرت آبتینم باز شمال بود (شهر رویان) که اینجا آبتین 1سال و 2ماهشه  اینبار تو تعطیلات عید نوروز 91 بود که هوا سرد بود آبتین نتونست زیاد کنار دریا باشه تو این عکسم باد داره آبتین کوچولورو میبره اینج...

آبتین کوچولوی ما در تاریخ ٣٠/٩/٨٩ و ساعت ١٤:٣٠ در بلندترین شب سال بدنیا اومد و زندگی من و باباشو زیباتر کرد. این عکس اولین روز زندگیشه جوجوی من خوابه ...