شیرخوارگی آبتین مامان
پسرم سلام میخوام یه حقیقتی رو در بارت افشا کنم البته اگه ایراد نداشته باشه
میدونی بچه ها تا کی شیر میخورن؟! بله درسته معمولا تا 2 سالگی اونوقت میدونی شما تا کی شیر خوردی؟؟!! چی؟! 1سالگی؟! نه عزیزم 2سالگی؟؟!! نه قربونت بشم من چی؟! آخرش 2سال و 2ماهگی؟!؟! نه فدات بشه مامان میدونی تا کی؟؟؟!!! 2سال و هفت ماهگی
بله عزیزم شما تا 2 سال و 7 ماهگی شیر خوردی و مامان صبورانه تحمل کرد چون تو این مدت دائما میخوردی حتی شبا تا صبح مشغول خوردن بودی
ما خیلی تلاش کردیم اما نمیشد یعنی من و بابایی تحمل گریه هاتو نداشتیم
هر کلکی که فکرشو بکنی سوار کردیم اما دم به تله نمیدادی دیگه آخریا من طاقت میاوردم ولی بابا جونت طاقت نمیاورد و میگفت بده بخوره گناه داره آخه پس من چیییییییی
البته بگما از کوچیکیت نه پستونک گرفتی نه شیشه بیچاره مامااااااااان
تا اینکه دیگه ماه رمضان شد و مامان میخواست روزه بگیره تا 3روز هم روزه میگرفتم هم به شما پسر بد می می میدادم تا بعد که بابات این شرایطو دید که من چقدر سختی میکشم بلاخره دلش واسه مامانی سوخت گفت از فردا هر کاریم کرد دیگه بهش نده منم از خدا خواسته قبول کردم
فردا ش باند پیچیش کردم و بتادین زدم گفتم اوف شده رفتی تا ظهر که میخواستی بخوابی آخه عادت داشتی تا می می نمیخوردی نمیخوابیدی با هزار مکافات خوابیدی به امید اینکه می می خوب بشه تا بتونی دوباره بخوری خلاصه هر جور شده طاقت آوردی فقط گاهی وقتا میومدی سر میزدی نازش میکردی و بوس میکردی میرفتی اما این بار دیگه شد خدارو شکر زیادم اذیت نشدی فقط یه شب تب کردی. هرچند تو گرماهم بود که قدیمیا میگن تو گرما نباید از شیر گرفت حالا فهمیدم خرافاته
خب عزیزکم اینم از خاطرات شیر خوارگیت